ظرفيت ها و محدوديت هاي روابط ايران و هند (1)


 

نويسنده: ام البنين توحيدي




 

چکيده
 

تحولات روابط دو کشور هند و ايران به ويژه از ابتداي هزاره جديد، متأثر از عوامل مختلفي بوده است؛ عواملي که در حوزه هايي مناسبات دوجانبه را در پي دو اعلاميه مهم "تهران" و "دهلي نو" گسترش و تعميق بخشيده است و در حوزه هاي ديگري آن را با محدوديت هايي مواجه ساخته اند.
مهمترين بسترهاي همکاري ميان ايران و هند را مي توان در زمينه هاي اقتصادي، انرژي و فرهنگي، امنيتي و دفاعي و نه لزوماً سياسي تقسيم بندي کرد.
از سوي ديگر، بازيگران ثالث، به عنوان متغير اصلي محدود ساز روابط دو کشور نقش ايفاء مي کنند. در اين ميان ايالات متحده و اسرائيل به عنوان دو دشمن ايران، همواره از هيچ تلاشي براي تحت فشار قرار دادن ساير کشورها به منظور برقراري روابط با ايران، فروگذار نکرده اند. دقت در روابط دو کشور در سال هاي اخير، حاکي از اين است که اين متغيرها همواره بر روابط ايران و هند چه از نظر کمي و چه از نظر کيفي تأثير منفي برجاي گذارده است. در اين مقاله به طور مفصل به اين ابعاد پرداخته مي شود.
کليد واژه ها:
انرژي، ايران، آمريکا، تجارت، تعامل دفاعي، هند

درآمد
 

روابط ايران و هند در سال هاي اخير تحولات مهمي را به خود ديده است. اين تحولات متأثر از عوامل مختلفي بوده است. در واقع طيفي از عوامل همچون امنيت انرژي، روابط هند - ايالات متحده، برنامه هسته اي ايران، تحولات در افغانستان در اين سال ها بر روند روابط دو کشور تأثير گذارده اند. اين عوامل از يک سو ظرفيت هاي جديدي در روابط دو کشور پديد آورده اند و از ديگر سو آن را با محدوديت هايي مواجه ساخته است.
با توجه به اهميت روزافزون اين روابط، در اين مقاله برآنيم تا ظرفيت ها و محدوديت هاي روابط ايران - هند را مورد بررسي قرار دهيم. در اين راستا، در ابتدا به طور بسيار مختصر به سابقه روابط دو کشور مي پردازيم.

پيشينه روابط ايران و هند
 

روابط ايران و هند در مارس 1950، در فاصله کوتاهي پس از استقلال هند، برقرار شد و دهلي نو و تهران يک پيمان دوستي که «صلح و دوستي ابدي» ميان دو کشور ناميده شد را امضا کردند. اين سند دو طرف را به ايجاد روابط دوستانه متعهد کرد، ليکن، در عمل هريک از دو دولت ايران و هند وارد ائتلاف هاي مخالف دوران جنگ سرد شدند و اين امر توسعه مناسبات دو جانبه را متوقف نمود. ايران، در دوران محمدرضا شاه، از طريق مشارکت در «پيمان بغداد» (که بعدا سازمان پيمان مرکزي، سنتو نام گرفت) مناسبات نزديکي را با الات متحده و پاکستان برقرار کرد. در طول جنگ هاي 1965و 1971 ميان هند و پاکستان، ايران براي پاکستان کمکهاي نظامي مهمي را فراهم نمود. در واقع ايران در آن دوران بخشي از «عمق راهبردي» پاکستان به شمار مي آمد. جواهر لعل نهرو چنين ائتلافهايي را به عنوان "رهيافت اشتباه، خطرناک و مضر" مورد انتقاد قرارداد و بجاي آن از «جنبش عدم تعهد» دفاع کرد. البته لازم به ذکر است که علي رغم اين بيزاري از ائتلاف با ابرقدرتها، هند روابط نزديکي را با اتحاد جماهير شوري برقرار کرد؛ به گونه اي که اين کشور به اولين تأمين کننده تسليحات نظامي هند تبديل گرديد.
تا پايان جنگ سرد، بهبود قابل توجهي در روابط دو کشور حاصل نشد. در دوران پس از جنگ سرد، يکي از مهمترين حوادث تاريخ روابط ايران و هند، ديدار «ناراسيمها رائو» نخست وزير هند از ايران در سال 1993 بود. رائو اولين نخست وزير هند بود که پس از انقلاب اسلامي از ايران ديدار کرد، و اين ديدار رسمي او از سوي هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهوري وقت ايران، به عنوان يک نقطه عطف تفسير شد. در سال 1995 نيز هاشمي رفسنجاني يک ديدار متقابل را از هند انجام داد. در حاليکه ديدارهاي مقامات بلندپايه دو طرف پس از سال 1995 هم ادامه يافت - ديدارهايي که براي تعيين و تحکيم حدود مناسبات و منابع اقتصادي دو طرف در بخشهاي مهم فني و تکنولوژيک بسيار موثر بود - ديدار رسمي در سطح سران تا سال 2001 صورت نگرفت و در اين سال بود که «اتال بيهاري واچپايي» نخست وزير هند از تهران ديدار کرد. نقطه اوج ديدار سال 2001؛ صدور اعلاميه تهران بود که توسط واچپايي و «محمد خاتمي» رئيس جمهوري ايران به امضا رسيد. اعلاميه تهران در واقع پايه و بنياني متشکل از مجموعه اي گسترده از موضوعات راهبردي - شامل همکاري هاي دفاعي - را براي روابط ايران و هند طراحي نمود.
دو سال بعد، ژانويه 2003 آقاي خاتمي به دهلي نو سفر کرد و به عنوان «مهمان ويژه» در جشن هاي روز استقلال هند شرکت نمود. اين تشريفات عموماً براي مهمترين شخصيت ها برگزار مي گردد. در اين ديدار، طرفين، توافقنامه دهلي نو را امضا کردند که هم از نظر زمان امضا و هم از نظر مفاد آن از اهميت ويژه اي برخوردار بود. استقبال با شکوه و کم نظير هند از خاتمي، آن هم همزمان با گسترش حضور نظامي ايالات متحده در خليج فارس - در تدارک براي جنگ دوم آمريکا با عراق - و نيز گسترش بي سابقه کمي و کيفي مناسبات نظامي ايالات متحده و هند، نشان دهنده اهميتي بود که هند براي روابط خود با ايران قائل شد. «اعلاميه دهلي نو» البته به دليل مفاد و محتوايش نيز حائز اهميت فراوان بود. با تأکيد بر گسترش مفاد «اعلاميه تهران» اين توافق جديد، دو دولت را براي تعميق سطح همکاري ها از جمله همکاري هاي دفاعي بيشتر متعهد نمود.
تحولات روابط دو کشور به ويژه از ابتداي هزاره جديد، متأثر از عوامل مختلفي بوده است؛ عواملي که در حوزه هايي مناسبات دوجانبه را گسترش و تعميق بخشيده اند و در حوزه هاي ديگري آن را با محدوديت هايي مواجه ساخته اند. با دقت در روند روابط دو کشور و نيازهاي آنان به يکديگر، مسائل ظرفيت ساز و محدوديت زاي روابط به صورت ذيل مي توان دسته بندي کرد:

الف: حوزه هاي ظرفيت ساز
 

مهمترين ظرفيت هاي روابط ايران - هند در وضعيت فعلي، حوزه هاي انرژي و تجارت نهفته است. توسعه تعاملات دو کشور در اين عرصه ها در سال هاي اخير، شاهدي بر اين مدعاست. در اين ميان، حوزه انرژي نقش اساسي را در ايجاد ظرفيت هاي جديد ايفا کرده است.

انرژي
 

در اعلاميه 2001 تهران و اعلاميه 2003 دهلي نو، هند و ايران بر روند روبه افزايش همکاري ها در زمينه هاي تجاري و انرژي، تأکيد کردند. ايران سومين ذخيره بزرگ، نفت با ظرفيت 132 ميليارد بشکه را دارد. به علاوه ايران دومين ذخائر بزرگ گاز را با 971 تريليون فوت مکعب دارد. ايران به تنوع سازي بازارهاي صادراتي خود متمايل است و بازار تشنه هند؛ بازار مناسبي براي ايران مي باشد.
هند در تمامي زمينه ها به سرعت در حال تغيير و تحول است. نرخ رشد 8/7درصدي توليد ناخالص داخلي در سال مالي 2008-2007، مبين اين روند است. افزايش شديد نياز هند به انرژي با توجه به پيش بيني رشد سالانه بيش از 5 درصدي اين کشور براي مدت 25سال آينده، طبيعي به نظر مي رسد. در حال حاضر هند، پنجمين مصرف کننده بزرگ انرژي در دنيااست و پيش بيني مي شود تا سال 2030به سومين مصرف کننده بزرگ انرژي پس از ايالات متحده و چين تبديل شود. انتظار مي رود که افزايش تقاضاي نفت هند به طور سالانه براي ربع قرن آينده، 2/9درصد باشد. با اين وجود، هند تنها 0/4درصد از ذخائر نفت اثبات شده دنيا را دارا مي باشد و بر همين اساس انتظارمي رود که اگر توليد نفت داخلي آن کاهش نيابد، ثابت باقي بماند. اين وضعيت در مورد گاز طبيعي با شدت بيشتري وجود دارد.
با اين اوصاف، اگر ذخائر بزرگ انرژي در اين کشور کشف نشوند(که براساس نظر محققان، غيرمحتمل است)، به طور حتم، هند به عنوان يک وارد کننده بزرگ انرژي باقي خواهد ماند. حدود چهل سال است که هند بيشترين انرژي مورد نياز خود را از زغال سنگ، تأمين مي کند. از سوي ديگر، ذخائر گاز داخلي هند محدود است و اين کشور ملزم به واردات گاز طبيعي از خارج است. وابستگي هند به واردات انرژي، نگراني اين کشور را در مورد فقدان منابع انرژي در دسترس و قابل اعتماد، بسيار افزايش داده است. زيرا عدم تأمين انرژي مورد نياز، اين کشور را از تداوم رشد اقتصادي بالا، محروم مي سازد.
پيش بيني ها حکايت از آن دارد که واردات هند از توليد کنندگان بزرگ انرژي و وابستگي آن به نفت وارداتي به سرعت افزايش خواهد يافت. اين وضعيت به همراه عوامل ديگر، به پيچيده تر شدن مسأله انرژي هند کمک مي کنند. اين عوامل عبارتند از:
1. عرضه کنندگان عمده و بزرگ نفت، در مناطق بي ثبات خاورميانه و آفريقا قرار دارند.
2. افزايش قيمت نفت و به خصوص گاز
3. شوک هاي غير قابل پيش بيني و نگراني از قطع عرضه انرژي.
4. روند کند سرمايه گذاريها در بخش انرژي
5. فقدان جايگزين مناسب براي نفت.
افزون براين، برنامه هسته اي صلح آميز هند، که در گروي توسعه طولاني مدت و زمانبر تأسيسات توليد برق است، نيز با مشکلاتي مواجه شده است. از سوي ديگر علي رغم سرمايه گذاري در توسعه منابع انرژي نو، در حال حاصر هنوز استفاده از آن محدود است.
در وضعيت فعلي، هند پنجمين مصرف کننده بزرگ انرژي در دنيا با جذب حدود 3/7درصد از مصرف جهان است. مصرف کلي انرژي در بخش تجاري هند در سال 2004، به معال 375/8ميليون تن نفت خام رسيد که شامل زغال سنگ، نفت، گاز و برق هسته اي، برق آبي و منابع جديد انرژي است. طبق پيش بيني ها، مصرف انرژي هند تا سال 2030، به دو برابر رقم فعلي يعني معادل 812 ميليون تن نفت خام خواهد رسيد. البته اين رقم، فارغ از انرژي مستحصل از منابع سنتي است که 66% از مصارف خانگي هند را تأمين مي کند.
متوسط مصرف سرانه انرژي در هند با يک نوسان بزرگ در الگوي مصرف انرژي، رقم بالايي (حدود 2برابر ميانگين جهاني) را در بر مي گيرد. به عنوان مثال مي توان به مصرف 1/5ميليون بشکه نفت براي يک ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي در سال 2004اشاره کرد. هرچند انتظار مي رود که اين روند با توجه به کاهش 30درصدي آن بين سال هاي 1949تا 2003بهبود يابد.

سبد انرژي هند
 

در سبد انرژي هند، برتري با زغال سنگ است و بيش از نيمي از کل مصرف تجاري اين کشور، از زغال سنگ (54%) و حدود يک سوم آن از نفت (32%)، 8% از گاز طبيعي،5% از هيدروالکتريسته و 1% از انرژي هسته اي تأمين مي شود. ذيلا به نقش هريک از آنها در سبد انرژي هند مي پردازيم:

1. نفت
 

شکاف عميقي ميان توليد و مصرف نفت هند وجود دارد. توليد داخلي نفت خام در سال 2004، 819000 بشکه در روز بود که برابر با 1درصد از توليد جهاني نفت بوده است، از آنجائيکه عرضه داخلي انرژي هند، تنها بخش کمي از انرژي مورد نياز اين کشور را فراهم مي سازد، لذا بخش عظيمي از نفت مصرفي از طريق واردات تأمين مي شود. در سال 2004، 68درصد از نفت مصرفي هند، از طريق واردات تأمين شد. تنها 0/4درصد از ذخائر اثبات شده نفت دنيا در هند واقع شده است. آژانس بين المللي انرژي(IEA)، پيش بيني کرده است تا سال 2030، وابستگي اين کشور به نفت وارداتي، به 91درصد خواهد رسيد.
هند نفت مورد نياز خود را از طريق خريد فوري (به عنوان مثال، از عربستان سعودي) تأمين مي کند نکته قابل توجه اين است که هند بيشترين نفت وارداتي خود در سال 2004-5 را که معادل 67درصد از واردات نفت اين کشور مي شد، را از خاورميانه تأمين کرده است. مهمترين تأمين کنندگان نفت هند، عربستان سعودي، (25درصد)، نيجريه (15/7درصد)، کويت (11/9درصد)، ايران (10درصد) و عراق (8/7درصد)بوده اند.

2- گاز طبيعي
 

هند در زمينه مصرف گاز طبيعي، سابقه طولاني ندارد. اين کشور از دهه ها 80-1970، مصرف گاز طبيعي را آغاز کرد. در آن مقطع، گاز تنها بخش کوچکي از مصرف انرژي اين کشور را تشکيل مي داد. اما بعد از بهره برداري از ميدان گازي بزرگ بمبئي در سال 1987، مصرف گاز، افزايش يافت. در وضعيت فعلي، 8درصد از کل انرژي مصرفي هند، معادل 29ميليون تن نفت خام را گاز طبيعي تأمين مي کند.
طي سال هاي اخير، مصرف گاز طبيعي سريعترين رشد را در سبد انرژي هند به خود ديده است. برمنباي پيش بيني آژانس بين المللي انرژي انتظار مي رود در دوره زماني 2002-30، مصرف گاز طبيعي در اين کشور، هر سال، از رشد 5درصدي برخوردار شود.
در هند، عمده گاز طبيعي در توليد برق و بخش صنعتي مصرف مي شود. حمل و نقل و کشاورزي و مصرف خانگي، بقيه سهم مصرف آن را تشکيل مي دهند. پيش بيني مي شود که تقاضاي بخش حمل و نقل براي گاز طبيعي مايع، افزايش يابد و ساختمان هاي مسکوني بيشتري به لوله کشي گاز مجهز شوند. بر طبق آمار ، 29/9ميليارد متر مکعب از 32/1ميليارد متر مکعب گاز مصرفي سالانه هند در سال 2005، از داخل تأمين شده است.

3- زغال سنگ
 

هند، سومين کشور مصرف کننده بزرگ زغال سنگ است. زغال سنگ، بيش از نيمي از کل انرژي مصرفي هند را شامل مي شود. علي رغم اينکه زغال سنگ از آلوده کننده ترين منابع انرژي است، اما به صورت فراون (هند چهارمين ذخائر بزرگ زغال سنگ در دنيا را دارد) و نسبتاً ارزان، در هند وجود دارد و بکارگيري آن در بخش حمل و نقل از نفت و گاز آسانتر و امن تر مي باشد.
در هند، زغال سنگ در توليد نيروي برق کارخانه هاي فولاد و سيمان به کار برده مي شود. استفاده از زغال سنگ به کندي در حال کاهش است، به گونه اي که انتظار مي رود تا سال 2030، 40درصد از انرژي مصرفي در هند، توسط آن تأمين شود. برمبناي پيش بيني آژانس بين المللي انرژي، معادل 362 ميليون تن نفت خام از انرژي مورد نياز در بخش تجاري هند، تا سال 2030، همچنان از زغال سنگ تأمين شود.

4- هيدروالکتريسته
 

هند، هشتمين مصرف کننده بزرگ هيدروالکتريسته در جهان است و اين منبع، حدود 5درصد از کل مصرف انرژي تجاري هند را شامل مي شود.ظرفيت هند در توليد هيدروالکتريسيته 150 هزار مگاوات برآورد شده است. در حال حاضر تنها تجهيزات توليد 31 هزار مگاوات هيدروالکترويسيته نصب شده است. انرژي هيدروالکتريسته، از تعدادي رودخانه در اطراف کشور و نير در مجاورت بوتان توليد مي شود.
منبع: فصلنامه راهبرد، شماره 41، پاييز 1385، صص249 - 245.